ساندنس: نورا نیاسری در اولین اثر شخصی خود، داستانی از آزار خانگی و مبارزه زنان برای استقلال را روایت میکند.
چشمان زر امیرابراهیمی تناقض جالبی دارد. در «شیدا»، گودی سیاه زیر چشمهایش به نگاه مضطرب او کمک میکند. اما اگر عمیقتر به نگاه پریشان و عنبیههای فندقی نیمهشفافش بنگرید، کمی نور و حس امیدواری در آنها میبینید.
در اولین فیلم نورا نیاسری، ابراهیمی نقش شیدا، یک زن ایرانی ساکن استرالیا در سال ۱۹۹۵ را بازی میکند که سعی دارد از شر همسر خود حسین (اسامه سامی) که در حال اتمام تحصیلات خود در رشته پزشکی در بریزبن است، خلاص شود. خستگی شدید او از اولین صحنه فیلم که در آن به دختر شش سالهاش مونا (سلینا زاهدنیا) میگوید که اگر حسین قصد ربودن او را داشت، چه کند، قابل مشاهده است. در حالیکه بیان تنشآمیز او نشاندهنده ناراحتی است، در برابر ناامیدیاش مقاومت میکند و بهآرامی با دخترش صحبت میکند؛ زیرا میداند که باید برای حفظ امنیت هر دویشان، قدرت خود را حفظ کند.
ابراهیمی این ترکیب ظریف از احساسات را در «شیدا» بهنمایش میگذارد که الگوبرداری از تربیت خود نیاسری و تلاش مادرش برای فرار در کنار قوانین اخلاقی سختگیرانهی فرهنگ ایرانی است. وقتی داستان شروع میشود، شیدا و مونا قبلا به یک پناهگاه زنان در مکانی نامعلوم نقل مکان کردهاند، جایی که او تلاش میکند با کمک جویس (لیا پورسل) مدیر پناهگاه، برای طلاقش پرونده درست کند. آنها از ایران دور هستند، اما دیدگاه مردم این کشور نسبت به استقلال زنان، باعث میشود او در مقابل اعتقادات ایرانی و تماسهای تلفنی مادرش در بازگشت به خانه که التماس میکند به همسرش حسین فرصتی دوباره بدهد، مقاومت کرده و نقدهایی را وارد کند.
ابراهیمی که سال گذشته برای فیلم «عنکبوت مقدس» برنده جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره کن شد، در نقش شیدا کامل ظاهر شده است. این بازیگر در سال ۲۰۰۸، پس از پخش ویدئوی شخصیاش متهم به تحمل حبس و از ایران خارج شد. او امروز از تریبون خود برای صحبت درباره رفتار با زنان در کشورش استفاده میکند. «شیدا» قبل از شروع اعتراضات ضد دولتی ایران در پاییز گذشته ساخته شد و پیام فیلم، امروز بیشتر بهگوش ما آشناست.
شیدا در ایران حضانت مونا را با درخواست طلاق از دست خواهد داد و حسین حتی در استرالیا، این حق را دارد که بدون نظارت، مونا را ببیند و شیدا ترس این را دارد که حسین مونا را بدزدد. در طول این ملاقاتها، حسین آرامآرام شروع به آزار روحی و روانی شیدا کرده و در صحبتهای کوتاه پرتنش، از معاشرتها و نوع لباس پوشیدن شیدا سؤال میکند.
در حالیکه احساس تنفر و ترس شیدا نسبت به حسین در فیلم مبهم است، احساسات او با توجه به فرهنگ سنتی، پیچیده هم هست. او که در خارج از کشور زندگی میکند، سعی دارد غذا، موسیقی و سنتهای ایرانی را حفظ کند و حتی با اینکه از جامعه سابقش فاصله گرفته، بسیاری از آنها او را بهخاطر ترک شوهرش مورد قضاوت قرار میدهند. او در پناهگاهی زندگی میکند که گروهی از زنان و کودکان پرجنبوجوش هم شرایط او در آنجا زندگی میکنند. او ویدیوهای رقص ایرانی را پخش میکند و سعی دارد این پناهگاه را برای مونا و خودش شبیه به خانه کند. او با هیجان برای سال نوی ایرانی سبزه درست میکند و چند هفته مراقبش است تا رشد کند. پاپ رترو ایرانی و جنبوجوشهای مربوط به سال نو، انرژی خاصی به فیلم داده و نشان میدهد که برای نیاسری، این خاطرات بیشتر از خاطرات پر تنش دوران کودکی در ذهن نقش بستهاند.
در سرتاسر فیلم، نیاسری راههای کوچک رسیدن به شادی را علیرغم تمام کشمکشها به تصویر میکشد و این صحنهها به فیلم، حس واقعی بودن میدهند. شیمی بیبدیل این دو بازیگر زن، بهعنوان مادر و دختر باعث میشود که بدون گفتن حتی کلمهای، حس کنی که دارند با هم صحبت میکنند. بازی مونا بهعنوان یک بازیگر جدید بسیار لذتبخش است، بهخصوص وقتی که شیدا ماهی قرمزی را به خانه میآورد که اسمش را سیمبا گذاشته یا وقتیکه رقصهای جشن نوروز را میبیند و صورتش از شادی میدرخشد. نیاسری که در سال ۱۳۹۴ شاگرد عباس کیارستمی بوده است، بهنظر قدم در راه کیارستمی و مهارت ویژه او در بازی گرفتن از کودکان میگذارد. فیلمبرداری بینقص شروین اکبرزاده ما را وارد دنیایی با نماهای صمیمی از زمزمهها یا در دست گرفتن دستهای یکدیگر در اتوبوس و رابطهی برجستهی این دو با یکدیگر میکند.
«شیدا» در جمعبندی این جزئیات و بازسازی دنیایی که نیاسری و مادرش با هم داشتند، موفق است. با اینحال، وقتی بزرگنمایی میکنید، فیلم بخشی از جذابیت خود را بهواسطهی یک ساختار نسبتا قابل پیشبینی و طرح داستانی عشقی ضعیف، از دست میدهد. اما قدرت کلی خود را با تمرکز بر نقش مادر و دختر، پیوند پایدار آنها و تلاششان برای ایجاد آرامش در دنیایی پر هرجومرج حفظ میکند.
درجه: B+
«شیدا» برای اولین بار در جشنواره فیلم ساندنس ۲۰۲۳ به نمایش درآمد و در حال حاضر بهدنبال توزیع در ایالات متحده آمریکاست.